سلام
به جز این هفته، حدود دو هفته دیگه از این ترم مونده، با ماه رمضون و روزه سرکلاس رفتن خیلی سخته، گرسنگیش رو میشه تحمل کرده ولی اینکه بعد از 90 دقیقه حرف زدن نتونی یه استکان چای بخوری سخته. از بیست اسفند هنوز حقوق هامون پرداخت نشده و برای قسط این ماه باید از حساب پس انداز بردارم. سعی می کنم کمتر بهش فکر کنم و وقتی توو خونه ام سرم رو با آشپزی، فیلم دیدن و کتاب خوندن و گوشی گرم می کنم. حوصله کارای پایان نامم رو ندارم. خدا خودش به خیر بگذرونه. همسر معمولا دیر میاد خونه و کم پیش میاد بتونیم با هم فیلم ببینیم. بعضی ازفیلما رو باید نگه دارم با هم ببینیم، همسر دوس داره فیلم رو برای اولین بار دوتایی با هم ببینیم. هنوز قسمت چهارم گیم آف ترونز رو ندیدیم. بعضی از سریال ها رو خودم تنهایی میبینم مثل سریال Big Little Lies یا برای چندمین بار سریال فرندز. الان دارم کتاب خورشید تابان خالد حسینی رو میخونم قبلا کتاب بادبادک باز رو خونده بودم. توی ماه رمضون به خاطر اینکه کتاب روونی هست انتخابش کردم. راستی چند روز پیش کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی رو خوندم. جالب و تا حدود زیادی عجیب بود.
یک خبر نسبتا بدی که شنیدم اینکه خونه مشرف به حیاطمون که یه خونه ویلایی هست فروخته شده و صاحب جدیدش قصد داره آپارتمان سازی کنه و فعلا مراحل تخریب داخل خونه رو شروع کرده. خیلی دلم سوخت برای اینکه اینقد به حیاط رسیدیم و دیوارش رو رنگ زدیم و گل و سبزی کاشتیم، حالا از وقتی که تخریب اساسی رو شروع کنن کلا دیگه نمیشه از حیاط استفاده کرده و تازه باید در و پنجره ها رو هم مهره موم کنیم که خاک کمتر بیاد داخل خونه، دیگه سر و صداش که خودش داستان جداگونه ای داره و بعد از ساخته شدن آپارتمان نور خونه ما هم کمتر میشه، اینم از شانس ما
به جز خونه خودمون و مامانم اصلا دوس ندارم افطار جایی مهمونی باشم ولی تا الان سه چهار تا جا رفتیم و هنوز چند تا جا هم دعوتیم. دوس دارم دم افطار یه چیز سبک بخورم اونم آروم آروم و با خیال راحت. ولی وقتی میریم افطاری در عرض نیم ساعت کلی غذا برات میارن و حتی با اینکه کم هم میخورم ولی احساس سنگینی بعدش خیلی بده.
راستی بعد ماه رمضون میخوام کلاس ورزش برم یا پیلاتس یا یوگا. تصمیمم که جدیه امیدوارم عملیش کنم و منظم ادامه بدم.
درباره این سایت